تولد تولد تولدت مبــــــــــــــارکــ
سلام نفس مامان
دختر کوچولوی من ..زندگیم .. تولدت مبارک
اول ببخشید که دیر اومدم خودت میدونی که خیلی سرم شلوغ پلوغه
شما هم که ماشالله دیگه یه جا نمیشینی فقط میخوای راه بری منم باید هم به کارام برسم هم هواسم
بهت باشه که بلا ملا سر خودت نیاری الهی فدات بشم بعضی وقتا که از دستم فرار میکنی یه راست
میری تو دیوار ..آخه از توی دیوار که دیگه نمیشه رد بشی خخخخ
میری عروسکت رو میاری یه بالش میزاری روی پات واسش لالایی میگی به جای اینکه پاهات رو تکون بدی
بالاتنت رو تکون میدی عروسکـــــــ من
مامان جون تولدت خیلی خیلی خوش گذشت 2 روز پشت سر هم بود.. با اینکه خیلییییی خسته شدم
ولی وقتی تو رو میدیدم که چقدر خوشحال و خندونی خستگی از تنم بیرون میرفت
بابابزرگ (بابای مامان) خیلی جاش خالی بود نتونست بیاد بهم زنگ زد تولدت رو تبریک گفت
وای شیرین عسل مامان از کارای بامزت هر چی بگم تمومی نداره
وقتی میبینی خونه مرتب و تمیزه ..با خودت میگی اینجوری نمیشه باید واسه مامانم کار درست کنم
بالشای روی مبل رو میکشی میاری وسط پذیرایی .. سبد اسباب بازیات رو میکشی میاری دستات رو
میکشی روی میز تی وی روی شیشه بوفه روی آینه ها
بعدش مامان میاد میگه چه کار کردی ؟؟؟ تو هم سر و دستت رو به علامت پشیمونی تکون میدی و
نوچ نوچ میکنی اون موقع هم مامان میاد یه گاززززززز محکم از لپات میگره که دیگه نوچ نوچ نکنی
بهت میگم پارمیس بعبعی چی میگه ؟؟
بع بع
جو جو چی میگه؟؟
جی جی
هر چیزی که به چشمت خوشگل میاد بهش اشاره میکنی صداتم نازک میکنی میگی جییی جییه
الهی مامان قربون اون چشمای خوشگلت بشه طلا خانمم
تا الان 6 تا دندون ناز خوشگل داری نانازی
یادت نره که خیلی خیلی خیلی دوســـــــــــــــــت دارم فعلا مامان بره لالا کنه بازم میام
عشقـــــم بوسسسس
عکسای خوشگلت ادامه مطــــــلب
اولین لباسات
تولدت مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک