3 ماهگی مبارکـــــــــــــــــــ
سلام عزیزههههههههههههههههههههه مامانییییییییییییییییییی مبالکه مبالکه سه ماهگی مبالکه
وایییییییی پارمیس روز به روز بیشتر عاشقت میشم صبحا به عشق تو از خواب پا میشم نفسم
از خنده های قشنگت که داره به قهقهه میرسه بگم که منو میکشهههههههه
دستاتم خیلی میخوری یه ملچ ملوچی راه میندازی که بیا و ببین
عاشق لالایی هایی هستی که منو خاله مهدیه میخونیم برات
از بابا جون بگم که بد جوری دوست داره بعضی وقتا بهت حسودی میکنم نانازی وقتی نگاهت میکنه
چشماش از عشق تو پر میشه اشک و محکم بغلت میکنه تو هم خیلی دوسش داری وقتی میاد خونه
کلی براش دست وپا میزنی و ذوق میکنی
راستی مامانی یه جشن کوچولو گرفتیم برات خونه مادر جون ولی شما اصلا راه نمیومدی برای عکسا
خوابت میومد توی همه عکسا داری نق میزنی امیرحسین پسر داییت بیشتر ذوق داشت فکر میکر براش
جشن گرفتــــــــــم راستی امیرحسین خیلی دوست داره هی میاد میگه عمه آجی (به من میگه عمه
آجی) من پارمیشو خیلی دوشش دارمااااااااا فداش بشم
وقتی برات میرقصم یه دستو پایی میزنی که بعدش میشینم پاهاتو ماساز میدم مامانی پاهای خوشگلت
درد میگیره خو ..یواشترررررررر قلبونه چشمات
بردمت پیش آقا دکتر مهلبونت تا دیدیش براش کلی خندیدی
وزنت خوب بود همه چی خدارو شکر خوب بود گفت وزنت شده 6600 ماشالله به این دخمــــــــــل