فرشته اسمونی
سلام گل من...
یک ماه گذاشتم مهد که هم واسه خودت خوب باشه هم من
خیلی هم دوست داشتی ولی تو اون یک ماه به شدت مریض
شدی منم دیگه نزاشتمت مهد
حرف زدنت خیلی خوب شده فقط یکم جمله بندیت سخته
واست
تقریبا هروز میبرمت پارک خیلی دوست داری با بچه ها بازی
کنی کلی کیف میکنی وقتی هم سنو سالهای خودتو میبینی
لباساتو خودت انتخاب میکنی
عاشق خرید کردنی مثه مامانی
وقتی چیزی برات میخرم بهم میگی افریییییییین
همه کاراتو خودت انجام میدی خوشگل من مثه لباس پوشیدن
غذا خوردن.. دستشویی رفتن
عشق من هنوزم ماست خیلییییییی دوست داری
ماست حتما باید تو سفره صبحونت باشه وگرنه نمیخوری
امیر حسینو که میبینی بالو پر درمیاری میپری بغلشو تند تند
بوسش میکنی آخرشم دعواتون ميشه
عشقم منو بابایی خیلی دوست داریم دیوونتیم به خدا
جز سلامتی تو هیچی از خدا نمیخوام همیشه لبت خندون
باشه زندگیم...