پارمیس جونپارمیس جون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره
یکی شدنه مامانو بابایکی شدنه مامانو بابا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

پارمیس بهشت کوچک ما

آخرین ماهگرد پارمی ناز

1392/7/8 2:28
نویسنده : مامان مریم
389 بازدید
اشتراک گذاری

                                                         

عزیز دلم تبریک میگم 11 ماهگیت روقلب

از سرشب با بابایی داریم به این فکر میکنیم که تا چشم به هم بزنیم میبینیم دخملمون بزرگ شده واسه

خودش میره مدرسه ..دانشگاه ..بعدشم علوس میشه که به این جای داستان بابات میگه

نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه نمیخوام علوس بشه میخوام واسه خود

خودم باشه بعدم محکم بغلت کرد و دیدم اشک توی چشماش حلقه بستهنگران

خلاصه حسابی با احساسات بابات بازی کردمنیشخند

حالا از پیشرفتات تو این ماه بگم که حســــــــــــــــــابی بازیگوش شدی

دو سه قدم بر میداری به طور خیلی ناشیانه وما هم کلی واست ذوق مرگ میشیم

ماشالا به غذا خوردنت که جز شیر هیچی نمیخوری نیشخند

پرنده ها رو میبینی میگی توتو توتو

سمت چیزای داغ میری میگی بوووووووووووووووف

بیرون که میریرم با صوت خوشگلت میگی دد دده

تبلیغ بالا بالا رو خیلی دوست داری وقتی میگه این چیه بچه ها میگن سیب تو هم میگی ســــــیب

خوشبختانه از روروئکت دل کندی

آقا جون (بابای مامانی) داره میره اهواز واسه چند ماهی بهم میگفت چه جوری دوری پارمسمو تحمل کنم

خیلی ناراحت بود ولی مجبوره که بره ماچ

یواش یواش داری با حموم آشتی میکنی قربونت بشم

بچه های مجتمع  دیگه تو رو میشناسن وقتی میریم پایین جمع میشن دورت مدام قربون صدقت میرن

تو هم بیشتر به پسر بچه ها محل میذاری تا دخترا یول

هوا خیلی سرد شده دیگه کمتر میریم بیرون تو هم خیلی تو خونه حوصلت سر میره دیگه نمیدونم چه بازی

باهات کنم که دوست داشته باشی

آهان ..بازی که خیلی دوست داری غش غش میخندی من خودمو میزنم به خواب تو میای بالای سرم

جیغ میکشی مامانی هم 10 متر میپره هوا تو هم حالشو میبری

همش دوست داری انگشتت رو کنی تو چشمو دهن ما وقتی هم گیر میدی دیگه ول نمیکنی

گوشی خونه که زنگ میخوری تندی خودتو بهش میرسونی میگی ادو

هر کی هم زنگ میزنه میگه گوشی رو بده پارمیس خنثی

مثله همیشه من فقط نصفه شبا میتونم بیام پای نت که شما خواب باشی

الانم که دیگه چشمام باز نمیشه اگه چیزی یادم اومدم میام مینویسم 


یادت نره

دوســــــــــــــــــــــــــــــــــــت داریم نفس

عکس ادامه مطلب

پارمیس جان

پارمیس جان

پارمیس جان

پارمیس جان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان صبا
13 مهر 92 13:44
واقعا روزهاي شيرينش داره شروع ميشه. اينقدر ذوق ميكنيم كه دوست داريم همه اش را بنويسيم. دخمل شما خيلي نازه و ماهه. روي ماهش را مي بوسم. خدا حفظش كنه. منم روزهاي پردغدغه اي داشتم. بيا به وبلاگم تا با خبر بشي


ممنونم عزیزم همچنین صبا گلی

چشم حتما سر میزنم
مامان رایان
20 مهر 92 14:52
عزیزممممممممممممم ماشالا به این عروسکم.ایشالا همیشه سلامت و شاداب باشی
مامان عطرین
29 مهر 92 1:35
وای عزیز دلم پارمیس خانم خوشگلو ببین چه بزرگ شده ماشالا دلم گرفت نوشته بودی اخرین ماهگرد اخه این روزهای خوب دارن تند تند میگذرن روزهای کودکی های نابشون راستی مامانش چرا تاچیک نمیای؟


مرسی خاله جونننننننن

آره واقعا خیلی زود داره میگذره

آخه هربار میام هیچکی نیییـــــــست ....
مامان رایان
5 آبان 92 19:05
عسیسسسسسسسسسم چه ملوس و عروسکیه این پارمیس جونییییی.یه عالمه بوس .ایشالا صدساله بشی گلم


ممنون خاله مهربونننننن